کد مطلب:315512 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

به سوی فردوس برین
ضربه ی ناجوانمردانه ی شمشیر ابن ملجم یهودی زاده كه به زهر آغشته بود، در حضرت كارگر افتاد و سم در تمام بدن حضرت رخنه كرد. مرگ به سرعت به حضرت نزدیك می شد و امام متقیان با چهره ای خندان، نفسی آرام، قلبی تشنه ی دیدار حق تعالی و روحی راضی به قضا و قدر الهی و بدون آنكه لحظه ای از ذكر خدا و تلاوت قرآن بازایستد، به استقبال آن می رفت.



[ صفحه 99]



فرزندان با قلبهایی شرحه شرحه از مصیبت و با چشمانی خونبار به گرد پدر حلقه زده بودند. امام رو به قبله شد و خدا را ستایش كرد كه روح بلندش در میان استقبال ملائكه ی رحمان و ارواح پیامبران و اوصیا، نزد پروردگار شتافت و بهشت از آن شكوفا شد.

این اندیشه ی والا و عقل محض انسانی و پیشاهنگ عدالت اجتماعی در زمین، درگذشت. این امام بزرگوار در جامعه، غریب زیست و كسی قدر او را نشناخت و به اهداف و آرمانهای والایش واقف نشد؛ اهدافی كه كمترین آنها، از بین بردن فقر و تهیدستی در زمین و زدودن حاجت و بی نوایی همه ی انسانها و توزیع نعمتهای الهی بر آنان بود. گروه جنایتكار از سرمایه داران قریش و دیگر اوباش بنی امیه كه نعمتهای الهی را بازیچه ی خود و بندگان خدا را برده ی خود كرده بودند تاب اهداف حضرت را نیاوردند و بر او شوریدند، لیكن امام از اهداف خود بازنگشت و در برابر آنان ایستاد و در راه دفاع از ارزشها و اهدافش به شهادت رسید.